پیشینه و مبانی نظری صادرات
صادرات
وضعیت اقتصادی ، سیاسی جهان پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه در دو دهه اخیر تحولات چشمگیری را تجربه کرده که مبنای این تحولات ، پیشرفت سریع در فناوری ( تولید و ارتباطات ) است . همگام با این تحولات ، سلیقه مصرف کنندگان در سراسر جهان تغییر یافته و چه بسا کالاهایی که در دو دهه پیش در فهرست اقلام عمده صادراتی در جهان بود ، امروز سهم زیادی در تجارت جهانی نداشته باشد . با این وجود کشورهایی که توسعه اقتصادی در نیم قرن اخیر را تجربه کردهاند ، حضور موثر و کارسازی در بازارهای بینالمللی دارند و توانستهاند متناسب با تقاضای جهانی ، الگوهای تولید و سرمایه گذاری خود را تدوین و تنظیم نمایند ودر بستر رقابت ، به درآمدهای ارزی هنگفتی دست یابند . برای ایران اسلامی که رهایی از اقتصاد وابسته به نفت را در سرلوحه برنامههای توسعه خود قرار داده ، تلاش برای گسترش صادرات و حضور موثر در بازارهای خارجی ، ضرورتی انکار ناپذیر است ( Abay , 2009 ). توجه به این نکته ضروری است که مهمترین عامل در بازاریابی کالاهای صادراتی ، اقتصادی بودن تولید آنها میباشد . لذا آن گروه از تولیدات ملی توان عرضه در بازارهای خارجی را خواهند داشت که از مزیت نسبی برخوردار باشند . به دیگر سخن هزینه تمام شده این گونه کالاها در قیاس با قیمت آنها در بازارهای جهانی کمتر باشد و سود مناسبی برای تولید کننده و صادر کننده به ارمغان آورند ( Burton , 2010 ). پیروی از الگوی توسعه صادرات و رونق بخشیدن به درآمدهای ارزی حاصل از آن مزایایی از جمله ارزآوری برای اقتصاد ملی ، رشد درآمد ارزی و متناسب با آن رشد توان وارداتی و بهرهگیری از دانش فنی روز جهان ، افزایش استاندارد زندگی و رفاه برای مردم ، رونق سرمایه گذاری ، ایجاد فرصتهای شغلی جدید ، ارتقاء کیفیت تولیدات و سرانجام رشد پایدار اقتصادی را به همراه دارد . لذا با تغییر سیاست توسعه اقتصادی از جایگزینی واردات که در دو دهه اخیر در ایران مدنظر بوده و به خدمت گرفتن تمام نهادهای تصمیم گیرنده اجرایی ( اعم از دولتی و خصوصی ) میتوان در ابتدا زمینه مساعد برای توسعه صادرات را فراهم ساخت . صادرات عبارتست از ارتباط و کارکردن با بازارهای حرفه ای و حرفه ای های بازار در آن سوی مرزها . صادرات نقطه آغاز ارتباط برقرار کردن با دیگران است . صادرات برای رشد و توسعه اقتصادی کشور است که از فروش تولیدات یا خدمات به کشورهای دیگر برای کسب درآمد ارزی حاصل میشود و در برقراری موازنه تجاری و ایجاد تعادل اقتصادی کمک شایانی می نماید ( Hart , 2006 ).
اگرچه امروزه تجارت نمیتواند به تنهایی به عنوان موتور رشد به حساب آید ولی هنوز هم میتواند کمک زیادی به کشورهای درحال توسعه نماید . از طریق تجارت یک کشور در حال توسعه میتواند از یک نقطه غبر کارا به نقطه بهینه تولید برسد . به علاوه با وجود تجارت امکان تقسیم کار درجهت تخصصی کردن آن و صرفه های اقتصادی مقیاس فراهم میشود (